مقدمه:
از زمان هاي گذشته، اطبا در تلاش بودهاند تا به هر نحو ممکن اتيولوژي بيماريهاي عفوني (باکتريايي، ويروسي، انگلي و قارچي) را در حداقل زمان ممکن شناسايي و هويت آن را تعيين نمايند تا از اين طريق ضمن کاهش هزينههاي درماني، از شيوع بيماري نيز جلوگيري نمايند. به اين ترتيب، روشهاي تشخيص آزمايشگاهي ابداع شد و با گذشت زمان و مقتضيات روز، هر يک از اين روشها مورد استفاده مراکز درماني قرار گرفت. بهطوريکه با استفاده از اين روشها، امکان تشخيص و درمان عوامل ايجادکننده بيماريها چه بهصورت همهگيري و چه به صورت تکگير (اسپوراديک) فراهم شد.
تنها در حالت ايدهآل، عامل بيماري در يک نمونه مناسب تشخيص داده ميشود. روشهاي کشت بهدليل رشد آهسته يا عواملي که براي رشد، نيازمند مواد زيادي هستند داراي محدوديت است. در کشت نمونههاي پاتوژن، نياز به محيط اختصاصي آن ميباشد. سيستمهاي اتوماتيک که از محيطهاي غنيشده غير اختصاصي براي کشت خون استفاده ميکنند، امکان جداسازي نهچندان سريع عوامل شناختهشده باکتريايي را ايجاد نموده اند. به هر حال، تعداد کمي از عفونتها با باکتريمي همراه است و ممکن است جدا کردن عامل آلودگي مشکل باشد. شناسايي و آنتيبيوگرام باکتريهاي جداشده وقتگير است. اگر کشت مشکل باشد يا اينکه نمونهگيري در زمان مناسب صورت نگرفته باشد، تشخيص اغلب بر اساس سوابق بيماري و بررسي آنتيبادي صورت ميگيرد.
اين محدوديتها و زمانبري، سبب شده است تشخيص عوامل بيولوژيک با روشهای سنتی میکروبشناسی با تأخير صورت گيرد. در نتيجه، درمان عفونت اغلب بر اساس يافتههاي باليني و حدسهاي متخصصان شروع ميشود. اين امر ممکن است سبب استفاده نامناسب از آنتيبيوتيک در فردي که بيماري ويروسي دارد شود. همچنين باعث استفاده از مواد وسيعالطيفي گردد که سبب بهوجود آمدن مقاومت دارويي ميشود. بهعلاوه، اگر درمان تجربي مؤثر نباشد بيماري بدتر خواهد شد و عفونت را نيز به ديگران منتقل ميکند. افزون بر اينها، نحوه رهاسازي و انتشار عوامل جنگی بيولوژيک، تعيينکننده روشهاي رديابي و شناسايي آنهاست. همچنين علائم، نشانهها و خصوصيات بيماريهاي ايجادشده در يک منطقه بايد مورد توجه قرار گيرند.
این قسمت مربوطه به مقدمه فصل دوم کتاب ذکر شده می باشد که جهت دریافت ادامه مطالب کتاب از لینک زیر اقدام نمایید.